۱۴ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

ویرانگر یا زن قوی دو بونگ سون ؟ مساله این است

کدوم یکی  شونو بیشتر دوست دارین ؟

هر دوتاش پارک بویونگ  بازی میکنه که عاشقشم ... تو زن قوی هم پارک هیونگ شیکه ... 

اخه واقعا انتخاب بینشون سخته . هر دوتاشو خیلیییی دوست داشتم .  واقعا نمی تونم انتخاب کنم . 

شما می تونین ؟ انتخابتون چیه ؟ کدومو بیشتر دوست دارین ؟

معرفی سریال کره‌ای ویرانگر در خدمتگزاری شما حاضر است

ویرانگر 👆

زن قوی دو بونگ سون 👇

دانلود آهنگ های سریال کره ای زن قوی دوبونگ سون Strong Woman Do Bong Soon  OST :: mp3world

  • ۱
  • نظرات [ ۳ ]
    • فاطمه ^^
    • سه شنبه ۱۹ بهمن ۰۰

    نمیدونم چی بنویسم

    راستش من یه نقاشی کشیدم دوباره ... 

    بعد خواهرم ( کوچیک تر از منه ) اومد گفت : وای اجی چه خوشگله 

    منم گفتم مرسی . 

    من اینو کشیده بودم . 

    خلاصه ... خسته بودم . گرفتم خوابیدم بعد که پاشدم گیج میزدم که اومد پیشم . گفت اجی یه نقاشی برات کشیدم .

    اینو کشیده بود . با مداد رنگی . گفت اجی همون نقاشی خودتو برات کشیدم . 

    خیلی گوگولی بود . اصلا هر چی خستگی و سر گیجه داشتم پرید . گاهی وقت ها با یه نقاشی ساده هم ادم می تونه خوشحال بشه ...

     

     

    ارزشمند ترین هدیه ای که گرفتید چی بوده و از کی بوده ؟ ( ارزشمند منظورم پولش نیست . منظورم ارزشیه که تو قبلتون داره )

  • ۱
  • نظرات [ ۳ ]
    • فاطمه ^^
    • پنجشنبه ۱۴ بهمن ۰۰

    گفت و گو و مکالمه

    بچه ها کسی فرق این دوتا رو میدونه ؟ اگه می دونین بگین فرقشون چیه . اگه اشتباه بود یه پست جدی براتون بزارم . یه فرق بزرگی دارند که متاسفانه جدی گرفته نمیشه 

  • ۰
  • نظرات [ ۱ ]
    • فاطمه ^^
    • شنبه ۹ بهمن ۰۰

    صدای سکوت

     

    فصل اول :

    حرف میزنم . صحبت می کنم . ولی کسی نمی شنود . مسخره ام می کنند . انگار علاوه بر اینکه نمی توانم حرف بزنم ، حرف هایشان را هم نمی شنوم . ادایم را در میاورند . بی احساس ها . 

    چرا ؟ چرا صحبت کردن را از من گرفتی ؟  مگر من دل ندارم ؟ چرا همه حرف بزنند ولی من مثل بچه ها  صدای اوَ اوَ ازم در بیاید ؟ همه چیز همین طور گذشت . تا اینکه روزی کسی صدایم را شنید ... 

    فصل دوم : 

    اذیتش می کردند . ادایش را در می آوردند . نادیده اش می گرفتند . دلم به حالش می سوخت . چرا یک ادم نباید صحبت کند ؟ با زبان اشاره سعی می کرد صحبت کند . ولی کسی در کلاسمان زبان اشاره بلد نبود . برای همین مسخره اش می کردند . بهش می گفتند دلقک .  چون بنظرشان  وقتی او داشت جون کند تا چیز ساده ای را بیان کند ، برایشان بامزه و مسخره بود . رفتم پیشش و گفتم سلام . روی کاغذ نوشت : اگر تو هم می خوای منو اذیت کنی  برام بسه . امروز به اندازه کافی اذیت شدم . بهش گفتم : نه نه فقط می خواهم با هم دوست باشیم همین ... 

    فصل سوم : 

    باورم نمی شد . با خودم گفتم حتما این هم می خواد منو گول بزنه توجه نکن . ولی صداقت خاصی در چشم هایش موج می زد . بهم گفت بهش زبان اشاره یاد بدهم . گفت ( میخواهم با هم دوست باشیم ) را به زبان اشاره بهم نشون بده . منم بهش نشون دادم . بعدش عین من اجرایش کرد . بالاخره کسی بود که به زبانم با من صحبت کند . با زبان اشاره بهش نشان دادم : با کمال میل  . 

    رفته رفته بهش زبان اشاره را یاد دادم . حالا دیگر می توانستم  به راحتی صحبت کنم ... 

     

    پ.ن : اگه می خونین لطفا بهم  نظرتون رو درباره اش بگین . خیلی این برام مهمه . 🙏🙏

  • ۱
  • نظرات [ ۲۰ ]
    • فاطمه ^^
    • شنبه ۹ بهمن ۰۰
    some people want diamond rings
    some just want everything
    but everything means nothing
    💚💎💚💎💚💎💚💎💚💎
    نویسندگان