یه روز یهو جیغ زدم مامااااان . ترسید و گفت چی شده ؟ گفتم مامانننننن ته تهران معلومه بعد از یک ماه 

همه خیلی خوشحال بودیم و بیرونو نگاه می کردیم . گفتم یه عکسی بندازم .